خورشید تباران


استقلال ، آزادی ، عـدالت اجتماعی

شعر کلاسیک از . میراسماعیل جباری نژاد ، م - اُدلی
ساکن کانادا - تورنتو ، تولد ، تبریز ، محله خیابان ( کلانتر کوچه ) رانده شده وطن
با مضامین ، 1 - ملی و میهنی، رزمی 2 - عاشقانه و عارفانه 3 - جلوه های طبیعت و خلقت 4- مناسبت ها ی ویژ ه
لطفا برای خواندن اشعار صفحات بعد در پانین صفحه در قسمت مستطیل بنفش روی
older post
کلیک فرمائید و همینطور تا آخر


Classic
poetry - in persian
1 - Heroic verse and Revolution 2 - Beauty of Nature and Creation 3 - Lyric Poetry......
miresmaeil jabarinezhad ( mim - odly)

**CANADA - TORONTO

1 -
Independence
2 - Freedom ( Liberty ) 3 - Social Justice For Iran


Tuesday, September 18, 2012

odly - miresmaeil jabarinezhad قصیده سبز خدا ***


  1. * قـصـیـده  ی سـبز خـدا  *

    آمدم بار دگر بر سر گلزار خـدا
    تا کنم دیده دل مات   ِسپیدار خدا

    پای جنگل ، دل دشت و سر کوه و لب رود
    برگ در برگ زنم دفـتر آثار خدا

    سوسن ستان چمن با تپش نرم نسیم
    پا به رقص آمده  در صحن چمن زار خدا

    شور خوش رقصی عریان بدنان سرکوه
    می دمد  روح دگر بر تن کهسار خدا

    شده محبوبه شب این گل نازک پر  دشت
    دختر عطر فروش  ِ سر  بازار خدا

    عطر دوشیزه گل ، در سبد  باد صبا
    تا بَرد بادیه در بادیه عطار خدا

    لاله با جام شراب آمده میخانه کوه
    تا کـَند مست چمن ،  نرگس خـَمار خدا

    بشنو از بلبل سر مست و غزل خوان چمن
    غزل دلکشی از  دفتر اشعار خدا

    کرده گلدوز همه دامن ابریشم دشت
    جوشش پر تپش  ِ نیلی  جوبار خدا

    پو نه زاران دمن قبله گه  ِ شاپرکان
    تک به تک بوسه زن  ِ لاله خونبار خدا

    سر شمشاد چمن هلهله ی چلچله ها
    شور عشقی زده  در وسعت  گلبار خدا

    می رود نیزه شب ناف گلو گاه شفق
    تا زند دائره در گردش  پرگار خدا

    زده فواره ای از خون شفق تا به افق
    کرده خون رنگ همه صحنه  دربار  خدا

    خون خورشید به بارد کف در یاچه پاک
    و  نزول خوش نور از در و دیوار خدا

    روی سکوی افق مخملی از فرش شفق
    داده صد کوکبه  بر آبی تالار خدا

    فوج مرغان مهاجر به زیارتگه   سرو
    بشنو خوش نغمه ی چاووشی زوار خدا

    لب جو ،  ناز گل و زمزمه کوثر نوش
    این دلآویز ترین نغمه سیتار خدا

    عکس خاتون گل و چرخش پروانه مست
    می کند جلوه در آئینه  جو بار خدا

    شده ام مات رخ  ِ منظره در منظر کوه
    شاهکاره ،  همه نقاشی  ِ  تالار خـدا

    در پی  ِ راز طبیعت نرو « اُدلی » به خدا
     نرسد عـقل بشر  بر کف  اسرار خدا

    میراسماعیل جباری نژاد
    م - اُدلی
    خـَمار  = تلفظ  ( خَممار)  به معنی  می فروش ، باده فروش
     سیتار = از آلات موسیقی هند
    بادیه = صحرا
    شفق = سرخی خورشید هنگام غروب
    افق  =  کناره آسمان  =  فاصله بخش مرئی و نامرئی آسمان ، نقطه پایانی دید در انتهای آسمان

Tuesday, September 4, 2012

jabarinezhad * تاب ابریشم زلف *


*  تاب ابریشم زلف *


 جلوه کن بار دگر چهره زیبای لطیف
تا شوم سیر نگاه ِ  مه سیمای لطیف

لطف کن رخ بنما ، ای گل خوش ساق بلور
که رخت ناز ترین نو گل رعـنای لطیف

هدیه کن بوسه ای از غنچه لب یاقوتی
تا  کَـشم شهد گل از غـنچه لب های لطیف

چشم مخمور تو در میکده ی سبز چمن
می زند طعنه به هر نرگس شهلای لطیف

گونه های تر  ِ گلگون تو ریزد کف باغ
عـرق شرمی از آلاله ی حمرای لطیف

روی  آئینه گل ، نقش و نگار رخ  توست
در نسیم نفست ، عطر دلآرای لطیف

تاب  ابریشمی ِ زلف تو نازم که چنین 
حلقه در حلقه زده  دار چلیپای لطیف

با تو من صدر نشینم  ، سر  ِ در بار بهشت
بی تو با یاد تو دارم  تب رویای  لطیف

باده از جام لبت ده ، که شوم غـرق عـرق
تا بجوشد  ز دلم شور غزل های لطیف

ریزم از چشم ترم شبنمی از مخمل  عـشق
تا کنم زیب تنت  ترمه  و دیبای لطیف

دلنشین شد غـزلم ، چون تو نشستی به دلم
ای تو  دلچسب  ترین  عطر فرح زای لطیف

چه سرودی بسرود « ادلی »  ِ  خوش لهجه عشق
قطعه در قطعه همه شعر خوش آوای لطیف

ادلی = به معنی آتشین در زبان آذری

میراسماعیل جباری نژاد
م -ادلی