* دُردانه ی ناز *
دو دستت خونی و ناپاک ، ای خاک
توئی ننگ آور افلاک ، ای خاک
چه جرمی داشت این ، دُردا نه ی ناز
زدی بر سینه اش صد چاک ، ای خاک
* جلاد خاک *
توئی ظالم ترین جلاد، ای خاک
امان از این همه بیداد، ای خاک
همه آبادی ام ، شد همکفِ خاک
و جان کودکان بر باد ، ای خاک
* آوار *
زمین بد مست و بد کردار می شد
حریم کوچه ها خونبار می شد
سر ِ نوزاد های خوش تر از گل
در ِ و دیوار ها ، آوار می شد
* هفت رنگ *
زمین رقصید و شد ابلیس بد مست
در و دیوار ده ، بر خاک بنشست
درون جلد تو ، ای خاک بی رنگ
هزاران اژدهای هفت رنگ است
* رفع تشنگی *
چو سر زد از زمین لولوی شیطان
هزاران خانه شد با خاک یکسان
و جان کودکان در گور می کرد
و رفع تشنگی با خون انسان
* رنگی در بی رنگی *
نشسته روی کودک ننگی ِ خاک
دو صد آثاری از نیرنگی ِ خاک
پر از رنگ و ریا ، بنهفته ابلیس
درون ظاهر بی رنگی ِ خاک
* انتقام *
به سیل و زلزله ، خیزاب دریا
به توفان های ویران ساز صحرا
به خاک و خون کـشی ، انسان به انسان
که گیری انتقام ِ « آدم » از ما
* نا مهربانی*
همه مُلک جهان در بی امانی
بلا های زمینی، آسمانی
نمی دانم خطای« ما » بشر چیست
که گردون می کند ، نا مهربانی
* جوی خون *
نوای گریه های بینوایت
فتاده جوی خون در کوچه هایت
اهر، ای غافل از نا پاکی ِ خاک
که پنهان بود دشمن زیر پایت
یک گل سرخ پر پر*
اهر منزل به منزل گشت خو نبـار
امان ازدست این گردون غدار
گل سرخ « هریسی » آه پر پر
به خون آلوده زیر کهنه دیوار
* بلای زمینی *
سپیداران باغت قـد خمیده
قـناری های تو در خون تپیده
هریس و ورزقان ، در طول تاریخ
بلائی این چنین هرگز ندیده
* اژدها *
درون این زمین ِ آسمانی
لمیده اژدهای پر توانی
زمین بر لرزه آرد ، وقت سرمست
که نوشد خون پاک کودکانی
میراسماعیل جباری نژاد
م - آدلی